در دوران قرون وسطی، یک خدمتکار جوان که از اربابش فرار کرده است، به صومعه‌ای پر از راهبه‌هایی پناه می‌برد که از نظر احساسی بی‌ثبات هستند. او که خود را به عنوان یک فرد ناشنوا و لال معرفی کرده است، باید برای حفظ ظاهر خود تلاش کند، در حالی که راهبه‌ها سعی در مبارزه با وسوسه دارند که ...

هلر، جوانی بی‌قرار و آشفته با تشخیص اسکیزوفرنی است. اما پس از یک برخورد عجیب، او توانایی‌های خاصی را کشف می‌کند که زندگی‌اش را برای همیشه تغییر می‌دهد.

یک ستاره هالیوود همراه با تیمی از نیروهای ویژه تلاش می کنند تا برای حفظ نظم جهانی و جلوگیری از وقوع جنگ، مانع از انجام یک معامله سلاح های مرگبار شوند و ...

فیلم داستان دختری به نام "امیلی" را روایت می‌کند که به دلیل سوابق بزهکاری، نمی‌تواند شغل آبرومندی پیدا کند. از طرفی او با بدهی‌های تحصیلی‌اش محاصره شده و از طرف دیگر عدم بخشش گناهان او توسط جامعه باعث شده نتواند شغل مناسبی پیدا کند. تا اینکه مردی به نام "یوسف" به او یک پیشنهاد کاری می‌دهد و ...

داستان فیلم درباره مدیر یک رستوران زنجیره‌ای آمریکایی است که برای شرکت در یک برنامه آموزشی ویژه در ایتالیا انتخاب می‌شود، حال او شانس ملاقات با صاحب ثروتمند و کاریزماتیک یک رستوران زنجیره‌ای معروف را نیز پیدا می‌کند، اما به زودی او وارد ماجرایی متفاوت از آنچه تصورش را می‌کرد، می‌شود و ...

داستان این فیلم درباره نویسنده بازنشسته بد خویی است که از روی اکراه، نوشتن آخرین کتابش را برای کمک به ناشری جوان آغاز می کند و ...

یک فیلمساز که در تنگنا قرار گرفته است به دنبال آرامش گرفتن در یک منطقه ی روستایی است ، فقط برای اینکه بفهمد که جنگل شیاطین درونش را به شیوه های سختگیرانه و غیرمنتظره ای فرا می خواند و…

دختری جوان قصد دارد در مهمانی سالیانه‌ی تعطیلات در خانه‌ی دوست دخترش ، به او پیشنهاد ازدواج بدهد اما متوجه می‌شود که دوست دخترش هنوز در این باره با پدر و مادرش صحبت نکرده است و …

یک مادر ناآگاه از ذات خبیث یک عروسک ، آن را به عنوان کادوی تولد به پسرش هدیه می‌دهد و پس از آن اتفاقات ترسناکی به وقوع می‌پیوندد و…

در این فیلم کمدی پلازا نقش زنی به نام لولو دنجر را بازی می‌کند ، زمانی که او یک آگهی برنامه‌ای جادویی با حضور مردی که در گذشته لولو بوده را می‌بیند زندگی اش تغییر میدهد ، این اتفاق منجر می‌شود تا لولو از همسرش به نام شین به همراه تفنگداری که همسرش استخدام کرده که بنابر اتفاق، به شدت عاشق لولو می‌شود، بگریزد…

جورج سیمونز (سندلر) یک کمدین معروف است که متوجه می شود به یه بیماری لاعلاج مبتلاست و ازطرف دیگر دوست صمیمی ای هم ندارد و تنهاست. آیرا (روگن) هم یک کمدین مرد آماتور است که در یه فست فود مشغول است و برای موفق شدن در کار کمدی تلاش می کند. یک شب که این دو با هم در یک باشگاه برنامه اجرا می کنند جورج توجهش به آیرا جلب می شود و تصمیم می گیرد در اجرای کمدی کمکش کند تا بدین ترتیب یه دوست و همدم برای خودش پیدا کند...

نگاهی به رابطه بین مایک و سولی دو دوست صمیمی زمانی که به دانشگاه هیولا ها می روند…

کنت، مرد جوانی است که موفق شده ماشین زمان اختراع کند و امیدوار است به کمک آن بتواند به گذشته سفر کند. او برای سفر خود به همسفر نیاز دارد به همین جهت در روزنامه آگهی می دهد و پس از مدتی همسفرانش را پیدا می کند اما آیا کنت واقعا می تواند در سفر زمان کند؟